به گزارش رصد بورس به نقل از روابط عمومی فولاد مبارکه اصفهان: بخش اول میزگرد تخصصی چالشهای خصوصیسازی معادن ایران در شماره قبلی خبرنامه فولاد منتشر شد و در آن، موضوع خصوصیسازی معادن توسط میهمانان برنامه تحلیل شد. بخش دوم این میزگرد که در ادامه آمده است پس از انتشار بخش اول، رویداد خصوصیسازی با حضور سران سه قوه در سالن اجلاس سران در تهران برگزار شد و در آن، اهمیت موضوع خصوصیسازی و دیگر ابعاد آن مورد بررسی قرار گرفت. به بهانه برگزاری این رویداد، بخش دوم میزگرد تخصصی چالشهای خصوصیسازی معادن ایران نیز منتشر میشود.
مهمانان این میزگرد عبارتاند از: سید داود یثربی، بنیانگذار شرکت سرمایهگذاری توسعه معادن و فلزات؛ محمدحسن عرفانیان آسیائی، مجری طرح فولاد مبارکه؛ بهرام شکوری، رئیس انجمن مس ایران و فعال اقتصادی در حوزه معدن؛ امیربیژن یثربی، مدیرعامل شرکت صنعتی معادن و فلزات ایدهپردازان شریف و برگزیده بنیاد ملی نخبگان در علوم زمینی کشور؛سید مصطفی فقری، مدیر استخراج مواد معدنی شرکت فولاد مبارکه.
در ادامه، مشروح بخش دوم این میزگرد را میخوانیم:
مجری: بر اساس صحبتهای پیشین بسیاری از مواقع دولت بهجای اینکه حامی باشد، مانع است و بسیاری از اتفاقاتی که در اختیار دولت است بهدرستی انجام نمیشود. جناب آقای عرفانیان، نظر شما در این زمینه چیست؟
محمدحسن عرفانیان: یکی از دلایل انتخاب موقعیت جغرافیایی فولاد مبارکه نزدیک بودنش به معادن آهن است. فلات مرکزی ایران حجم زیادی سنگآهن دارد. این طرح یک طرح ملی بود و این یعنی منافع آن باید به تکتک افراد برسد و از طرفی توسط دولت به این طرح توجه ویژه شود که بتواند تولیدکننده بزرگی در کشور باشد.
طی این سالها چالشهایی نیز پیش رو بوده است و بحث دولت و روابط آن با صنعت فولاد به شکلهای مختلف، اثرات سوئی بر این شرکت و سایر شرکتها گذاشته است که نمونه آن بحث وضع عوارض صادراتی است.
با گذشت زمان و اجرا شدن اصل 44، چالش تأمین مواد اولیه در فولاد مبارکه آغاز شد. شرکتهای معدنی خصوصی شدند، اما بعد از آن سهمیه خاصی برای فولاد مبارکه لحاظ نشد. پس فولاد مبارکه برای تأمین نیازهای خود باید چه میکرد؟ اینکه به این بخش ورود کند و سهمهایی از این شرکتها بگیرد. در ابتدای کار بحث اهلیتی چندان مطرح نبود، چراکه شرکتهای بزرگی همچون چادرملو و گلگهر و... مطرح بودند.
اهلیت در واگذاری معادن این مورد بسیار مهم است، ولی میبینیم در خیلی از واحدها این اتفاق نمیافتد و بسیاری اوقات اطلاعات نادرست داده میشود و شاهد آن هستیم که بعد از بازگشایی پاکتهای قیمتگذاری در مزایده معدن در جهت خصوصیسازی، خریدار میگوید بیایید مذاکره کنیم.
بهرام شکوری: برخی از بهرهبرداران با تعهد 95 درصد قیمت سنگآهن در مناقصه شرکت میکنند. از گذشته اینطور بود که یک کف و یک سقف در نظر گرفته میشد و میگفتند اگر از این عدد پایینتر زدی، یعنی پرتی و اگر بالاتر زدی، یعنی امکان انجام آن را نداری. یعنی بازهای تعریف میشد که در این بازه رقابت انجام میشد. وقتی عدد 95 درصد اعلام میشود، یعنی باید به عقل این آدم شک کرد چراکه رسیدن به این عدد عملی نیست!
از پیش از انقلاب کسانی که میتوانستند در این دامنه معقول بمانند رقابت میکردند و در غیر این صورت حذف میشدند، اما متأسفانه امروز اینطور نیست.
سید مصطفی فقری: مدیریت نکردن در بحث قیمتگذاریها که این روزها شاهد آن هستیم و در زنجیره فولاد نیز اثرگذار است، از همین قیمتگذاری معدن شروع میشود. یک نفر تعهد 95 درصد اعلام میکند، یعنی وقتی معدن را در اختیار بگیرد، 95 درصد سنگ استخراجشده را به دولت میدهد. بالاخره این قضیه تأثیر میگذارد و قیمت سنگ را افزایش میدهد. این اتفاق افتاده و جاهایی مانند فولاد مبارکه باید درصدی از ظرفیت گندله یا فولادسازی خود را بخوابانند، چون این روش خصوصیسازی اشتباه است.
بحث مزایده محدودهها و چالشهای سازمانهای چهارگانه جای خود دارد، اما موضوع این است که در این زنجیره جایی سود نامتوازن ایجاد میشود. برای نمونه آهن اسفنجی در حال حاضر بیشترین سود را دارد و یک کارخانه فولادی که خطوط بالادست را ندارد فقط آهن اسفنجی مصرف میکند. الآن میبینیم که نزدیک به صد شرکت فولادی القایی وجود دارد که بخش عظیمی از آنها تولید ندارند.
نکته اینجاست که در این امور استراتژی خاصی در سیستم وجود ندارد تا مانع این بههمریختگی شود. هر لحظه بحث صادرات پیش میآید و میگویند گندله را صادر کنید، چراکه ظرفیت زیادی ایجاد شده است، اما وقتی این گندله را صادر میکنیم، یعنی حجم زیادی از کنسانتره و در نتیجه حجم زیادی سنگآهن صادر میشود و این به هم ریخته شدن زنجیره را در پی دارد.
سید داود یثربی: اصل واگذاری واحدهای معدنی بزرگ خلاف قانون است، چراکه بر اساس قانون بورس، شرکتهایی میتوانند به بورس ورود کنند که تولیدات آنها اعم از خدمت یا محصول یا... باشد و جنبه عام داشته باشند، نه جنبه خاص. پس مصرفکننده باید مصرفکننده عام باشد، حال اینکه همه واحدهای معدنی که وابسته به فولاد بود و واگذار شد جنبه خاص داشت؛ بنابراین واگذاری اینها و ورودشان به بورس خلاف است و بورس باید شرکتهایی را بپذیرد که مصرف آنها عام باشد.
سید مصطفی فقری: موضوع بورس را اوایل سال 1400، آقای نهاوندیان در دولت تصویب کردند و شیوهنامهای زدند و مجلس هم پیش آمد. چون مجلس پیش آمد، دولت احساس کرد این موضوع به تأخیر افتاده و در نهایت اقدام کرد. حجم زیادی از محصولات در طول یک سال و نیم گذشته به بورس برده شد. تقریبا 70 تا 80 درصد سنگآهن و گندله و کنسانترهای که وارد بورس شد فروخته نشد. چرا؟ چون قیمت پایه و زیرساختها درست نبود و زیرساخت آن همین نحوه عرضه است. مگر میشود فولاد مبارکه را با عرصه 20 هزار تنی در بورس اداره کرد؟ بحث حملونقل اولین چالش اصلی است و بحث تأمین مواد را میتوان چالش دوم دانست. اینطور نمیشود مدیریت و برنامهریزی کرد.
پیشنهاد میدهیم که عرضه را در بازه یا یک یا دو میلیون تنی ببندید تا ما پیش بیاییم. ما در خصوص این موضوع جلساتی گرفتیم و ایمیدرو به ما قول داده است که هفته دیگر این کار انجام میشود. ازآن هفته، حداقل 20 هفته گذشته و اتفاقی نیفتاده است.
میخواهیم مسئله یک بنگاه اقتصادی ملی را حل کنیم، اما دولت همراهی نمیکند و ظرفیتها بسیار کم میشود و تولیدات کاهش مییابد.
مجری: ارزیابی شما از خصوصیسازی در صنایع چیست و بخش خصوصی چه نقشی میتواند در اکتشاف معادن داشته باشد؟
امیر بیژن یثربی: واقعیت امر این است که خصوصیسازی امری خوب است که باید در کشور پیاده شود. کشور ما باید از بازار پولمحور به بازار سرمایهمحور تبدیل شود، چراکه در این شرایط مردم صاحبان اصلی منابع ملی خواهند بود؛ کشوری که بخواهد بازار سرمایهمحور داشته باشد باید بر اساس تولید و رقابت رفتار کند.
در شرایطی که پول را در خانهها و زیر بالش خود نگه میدارند منجر به تولید نخواهد شد، ما باید شرکتهایی را خصوصیسازی کنیم که ضریب همبستگیشان نسبت به هم کمتر از 40 درصد باشد.
خصوصیسازیها در کشور روی ریل مناسبی انجام نشده و حاصل آن این است که امروز شرکتهای فولادی نمیتوانند سنگآهن خود را تأمین کنند و علتش این است که معدندار سنگآهن مسئول نخواهد بود و وظیفهمند خواهد بود، چراکه باید به سرمایهگذاران سود بدهد و ازاینرو بهجای تأمین سنگآهنِ فولادسازان داخل، تمایل به صادرات سنگآهن دارد، زیرا صادرات برای این فرد سودآوری بیشتری خواهد داشت. در نتیجه شرکتهای ملی مانند ذوبآهن، فولاد مبارکه و ... دچار مشکل میشوند.از سوی دیگر باید توجه داشت که برخی از شرکتهایی که خصوصیسازی شدهاند، رفتار متناقص از خود نشان میدهند و در برخی از موارد دستوری اداره میشوند.
باید توجه داشت که صنایع معدنی بیشترین سوبسید صنعت و ورزش را پرداخت میکنند، سوبسید خطوط ریلی، تیمهای سپاهان، ذوبآهن، فولاد خوزستان، مس کرمان، گلگهر و... را شرکتها و صنایع معدنی میپردازند.
ساختارهای ما در خصوصیسازی درست نیست و یا در واقع ساختاری موازی است. نمیدانیم با این کلاف سردرگم چه کنیم. همین اتفاق باعث شد ما مدیری با تفکر مدیریت در این بخشها نداشته باشیم و به همین دلیل با مشکلات زیادی به روبرو شدهایم.
ما فکر میکردیم تا ابد معادن ما کار میکنند. معادن روباز منیزیت در کشور رو به اتمام است و در برداشتهای معادن زیرزمینی در کشور تجربه خوبی نداریم؛ البته معادن زغالسنگ را باید از ذهن خود پاک کنید، چراکه داستان این معادن متفاوت است.
تنها در این زمینه معدن زیرزمینی منگنز ونارچ قم را داریم که شناسنامهای ندارد و ما نمیدانیم چگونه کار میکند. از سوی دیگر نیز تحریم به چالش بزرگی تبدیل شده است. تجهیزات استخراج معادن زیرزمینی را به ما نمیدهند؛ بهگونهای که امروز مشکل بزرگ در سنگآهن مگنتیت است و پیشبینی ما این است که در 15 سال آینده این مشکل را در مس هم داشته باشیم.
در خصوص خصوصیسازی اکتشاف معدن باید توجه داشته باشیم که فولاد مبارکه و ذوبآهن در زمینه اکتشاف معادن ورود کردهاند که این بسیار خوب است. یک میلیون و 698 هزار و 195 کیلومترمربع مساحت ایران است. بر این اساس ما یک درصد از خاکهای کره زمین را داریم و بر اساس استانداردهای بینالمللی باید یک درصد از حفاریهای عمیق دنیا را داشته باشیم. این عدد در حال حاضر در کشور بسیار کم است و با عمق متوسط 220 متر انجام میشود.
افزایش قیمت مس در سالهای اخیر منجر به افزایش عمق حفاریها شد؛ البته باید توجه داشت که حفاریها درستوحسابی نیست و دستگاههای حفاری ما قدیمی است و مطالعات ژئوتکنیک را انجام نمیدهیم و این امر ما را با خطا مواجه میکند.
ما در کشور 68 ماده معدنی داریم که با این حساب رتبه 12 جهان در زمینه تنوع مواد معدنی را داریم و اگر به سمت اکتشافات زیرزمینی حرکت کنیم رتبه ما ازنظر نوع مواد معدنی ارتقا خواهد یافت. ما امروز درصدد ارتباط با طالبان برای دریافت مواد معدنی هستیم و این در حالی است که احتمال میدهیم این مواد در کشور موجود است.
ما حفاری را هزینه میدانیم و این در حالی است که در اصل اکتشاف و حفاری سرمایهگذاری است و اینجاست که مجدد یادآور میشوم مدیر مناسب برای بخش خصوصی تربیت نکردهایم و تنها مدیرانی را داریم که به فکر کنترل و کاهش هزینهها هستند.
ورود فولاد به کشف معدن را به فال نیک میگیریم. اخذ پروانه اکتشاف تا گواهی اکتشاف و اجرایی شدن این امر زمانبر است، اما با توجه به اینکه فولاد مبارکه دارای پشتوانه مالی و تخصصی است میتواند بهراحتی این امر را محقق سازد.
باطلههای معادن ما ارزش بیشتری از خود معدن دارند. لجن مس قابلیت استحصال طلا و مس و سلنیوم را دارد. در جاهایی که معادن مس داریم، سلنیوم بهعنوان مکمل غذایی استحصال خواهد شد. هرچه اکتشاف بیشتری داشته باشیم و خطاهای تخمین را کمتر کنیم، به قدرت بیشتری در زمینه مواد معدنی دست خواهیم یافت. باز هم تأکید میکنم باید در کشور به بحث استخراج معادن بیش از گذشته توجه شود و این در حالی است که هرکجا کسری بودجه پیدا میکنیم از بودجه سازمان زمینشناسی میکاهیم؛ این در حالی است که در کشور معادنی داریم که میتواند محل درآمد اشتغال زیادی باشد.
سازمان زمینشناسی و اکتشافات معادن باید بودجه داشته باشد تا بتواند عملکرد درستی داشته باشد، در میان معاونتهای وزیر به نظر من ضعیفترین بخش ریاست سازمان زمینشناسی کشور است و دلیل این امر نیز نبود اعتبار است. در حال حاضر در شرایطی هستیم که منابع ما محدود است و بهزودی با مشکل مواجه میشویم.
بهرام شکوری: کل سرمایهگذاری از بدو معدنکاری در ایران در این زمینه کمتر از 50 میلیارد تومان بوده است و اگر اعتبار بیشتری برای این بخش پرداخت میشد، شرایط بهتری داشتیم و امروز نیازی نبود که فولاد مبارکه به بحث اکتشاف ورود کند. متأسفانه حاکمیت اعتقادی به توسعه ندارد. اگر بخشی از پول نفت در زمینه اکتشاف معدن هزینه میشد، وضعیت بسیار بهتری داشتیم. همچنین اگر در درازمدت بخش خصوصی را تقویت میکردیم امروز شاهد شرایط متفاوتی بودیم. در این حالت، افرادی که در بخش دولتی کارایی مناسب را نداشتند، در بخش خصوصی کارآمد میشدند.
بیژن یثربی: اگر این عوارض را از مواد معدنی و صنایع معدنی بگیرند و به سازمان زمینشناسی کشور هم بدهند بسیار خوب است. البته این کار باید هدفمند باشد.
0 دیدگاه